همسر امروز سه شنبه 10 خرداد رفت تهران خیلی خیلی تنها شدم نه مادری نه خواهری نه شوهری ,دوست دارم بشینم گریه کنم ولی چشمه دلتنگیم خشک شده بس که قبلا ازش استفاده کردم.
زندگی ongoing هستش من موندم و پاره تنم تنهای تنها
راستش حوصله خالم را ندارم اصلا خاله جای مادر را پر نمیکنه امیدوارم من از این خاله هایی که زبون نیش دار ران نشم
ایشالا به سلامتی برگردی تکیه گاه زندگی من