من از ما می نویسم

من و همسر در سال 88 ازدواج کردیم از زندگیمون راضی بودیم و لذت می بردیم تا اینکه در مهرسال 91 خدا مهرش را در غالب یک فرشته کوچک به نام آیسان به ما عطا کرد.و حالا 3 نفری بیش از قبل از زندگی در کنار هم لذت می بریم.

من از ما می نویسم

من و همسر در سال 88 ازدواج کردیم از زندگیمون راضی بودیم و لذت می بردیم تا اینکه در مهرسال 91 خدا مهرش را در غالب یک فرشته کوچک به نام آیسان به ما عطا کرد.و حالا 3 نفری بیش از قبل از زندگی در کنار هم لذت می بریم.

مسافرت 2 روزه همسر به تهران

همسر امروز سه شنبه 10 خرداد رفت تهران خیلی خیلی تنها شدم  نه مادری نه خواهری نه شوهری ,دوست دارم بشینم گریه کنم ولی چشمه دلتنگیم خشک شده بس که قبلا ازش استفاده کردم.

زندگی ongoing هستش من موندم و پاره تنم تنهای تنها

راستش حوصله خالم را ندارم اصلا خاله جای مادر را پر نمیکنه امیدوارم من از این خاله هایی که زبون نیش دار ران نشم

ایشالا به سلامتی برگردی تکیه گاه زندگی من


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد