من از ما می نویسم

من و همسر در سال 88 ازدواج کردیم از زندگیمون راضی بودیم و لذت می بردیم تا اینکه در مهرسال 91 خدا مهرش را در غالب یک فرشته کوچک به نام آیسان به ما عطا کرد.و حالا 3 نفری بیش از قبل از زندگی در کنار هم لذت می بریم.

من از ما می نویسم

من و همسر در سال 88 ازدواج کردیم از زندگیمون راضی بودیم و لذت می بردیم تا اینکه در مهرسال 91 خدا مهرش را در غالب یک فرشته کوچک به نام آیسان به ما عطا کرد.و حالا 3 نفری بیش از قبل از زندگی در کنار هم لذت می بریم.

ولنتاین ٩٦

حدود ١ ماه هست که به تورنتو آمده ایم آیسان ٣ هفته ای هست که مهد میره معلمشون یه خانوم ایرانی هست که زیاد نمیتونه فارسی صحبت کنه و همسرش کانادایی هست همه صداش میکنن mrs todorache آرش بهش میگه فیبوناچی فردا روز ولنتاین هست و همین معلم معروف فرمودن ٢٨ تا کارت برای sk ,,jk درست کنین بیاورید رفتیم دلارما خواستیم  کارت١$ بخریم بعد پشیمون شدیم ٢٤ تا کارت ٤$ خریدیم البته ٢ بسته نشستیم توش را گل و بلبل کشیدیم آیسان ٢٨ تا اسم بچه های کلاس را پشت کارت نوشت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد