من از ما می نویسم

من و همسر در سال 88 ازدواج کردیم از زندگیمون راضی بودیم و لذت می بردیم تا اینکه در مهرسال 91 خدا مهرش را در غالب یک فرشته کوچک به نام آیسان به ما عطا کرد.و حالا 3 نفری بیش از قبل از زندگی در کنار هم لذت می بریم.

من از ما می نویسم

من و همسر در سال 88 ازدواج کردیم از زندگیمون راضی بودیم و لذت می بردیم تا اینکه در مهرسال 91 خدا مهرش را در غالب یک فرشته کوچک به نام آیسان به ما عطا کرد.و حالا 3 نفری بیش از قبل از زندگی در کنار هم لذت می بریم.

اولین قدم ها ی آیسان گلی

دختر خوشگلم اولین قدم هاش را در سن یازده و نیم ماهگی برداشت ولی فقط1 قدم که برمی داشت تپ می خورد زمین درست 3 رروز بعد از تولدش خونه ی مامان اینا که بودیم بیشتر از 10 قدم برداشت  و ما بس که خوشحالی کردیم باعث شد باز تعادلش بهم بخوره بیافته همه دورش جمع شده بودیم و با سه تا موبایل ازش فیلمبرداری می کردیم بچه ام رفته بود تو حس که چقدر کار مهمی انجام داده و سعی می کرد بیشتر راه بره از اون به بعد هر وقت می رفتیم خونه ی بابام اینا بس که بابام باهاش سرو کله می زد شروع می کرد به راه رفتن ولی اینقدر انگشت های پاش را فشار می داد که تعادلش بهم نخوره که آخرش می خورد زمین خلاصه این که از اون روز راه رفتن را یاد گرفت و لی نه به صورت حرفه ای همش یکم تعادلش نا میزون بود تا دیشب که با هم رفتیم پروما داشتیم باهم بازی می کردیم که یکهو افتاد دنبالم که من فرار کنم آقا من فرار کردم و اون بدو بدو دنبالم یکهو دیدم این دختره چقدر پیشرفت کرده علاوه بر این که راه رفتنش خوب شده تازه دویدن هم یاد گرفته البته یکم پاهاش را گشاد گشاد بر می داره نمی دونم برا چی بابام می گه منم همین طوری راه می رفتم همون دیشب رفتیم با همسر اولین نیم بوتش را براش گرفتشم این اولین باری بود که براش کفش می گرفتیم همه کفش ها و نیم بوت های گذشته اش را مامانم از کانادا براش آورده بود یک نیم بوت دیگه نازم داره که عموم براش آورده ولی بزرگشه خداییش کفش خریدن براش درد سر من نشسته بودم خانم تو بغلم بابای بیچاره اش خم شده داره به زور و زحمت کفش پاش می کنه موهای باباش را می کشه و جبغ می زنه می گه بذار خودم پام کنم خلاصه به زور پاش کردیم باباش می گه آیشان جون پات راحته توش خنده گرفته بود آیسان کفش ها را پاش کرده بدو بدو رفته بیرون مغازه ما هم گفتیم حتما راحته دیگه کفششم اینقدر گرون شد که نگو اصلا فکر نمی کردیم کفش هاش را به همه نشون داده و هر کی میاد خونمون می ره پاش می کنه