من از ما می نویسم

من و همسر در سال 88 ازدواج کردیم از زندگیمون راضی بودیم و لذت می بردیم تا اینکه در مهرسال 91 خدا مهرش را در غالب یک فرشته کوچک به نام آیسان به ما عطا کرد.و حالا 3 نفری بیش از قبل از زندگی در کنار هم لذت می بریم.

من از ما می نویسم

من و همسر در سال 88 ازدواج کردیم از زندگیمون راضی بودیم و لذت می بردیم تا اینکه در مهرسال 91 خدا مهرش را در غالب یک فرشته کوچک به نام آیسان به ما عطا کرد.و حالا 3 نفری بیش از قبل از زندگی در کنار هم لذت می بریم.

دکتری

همسر دکتری قبول شده و من خوشحالم واسش 

یک حس گندی دارم حس خنگ بودن چرا نتونستم تو هیچ کار درسی موفق باشم اعصابم خورده این بدترین حس دنیاست

کاشکی یک ارشد در پیت می گرفتم لااقل ای خدا چه حی بدیه که همه ارشد و دکتری دارن جز من تنبل الان دیگه کارشناسی در حد دیپلم شده و این خیلی منو زجر میده واسه تافل هم خوندم اما نتیجه اش چنگی به دل نمی زد باید بشینم بخونم من فقط تو برنامه ریزی مهارت دارم تو عمل افتضاحم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد