من از ما می نویسم

من و همسر در سال 88 ازدواج کردیم از زندگیمون راضی بودیم و لذت می بردیم تا اینکه در مهرسال 91 خدا مهرش را در غالب یک فرشته کوچک به نام آیسان به ما عطا کرد.و حالا 3 نفری بیش از قبل از زندگی در کنار هم لذت می بریم.

من از ما می نویسم

من و همسر در سال 88 ازدواج کردیم از زندگیمون راضی بودیم و لذت می بردیم تا اینکه در مهرسال 91 خدا مهرش را در غالب یک فرشته کوچک به نام آیسان به ما عطا کرد.و حالا 3 نفری بیش از قبل از زندگی در کنار هم لذت می بریم.

23 فروردین 1395

حال این روزهای من غیرقابل توصیف هستش ؛ مامانم را بعد 8 ماه دوری دیدمش یک حس خیلی خوبه واقعا هیچی خانواده ادم نمیشه حتی خاله آدم 5 % هم جای مادر آدم را نمی تونه پر کنه ، مادر به خصوص مامان من وجودش سراسر محبت و عشقه همه خوبی ها را واسمون می خواد همه کار واسمون میکنه بدون هیچ چشم داشتی واقعا چقدر اونهایی که از این نعمت بی نصیب موندن سخته واسشون .....

وجود خواهر هم همین طوره ؛ فک کن یکی به آیسان یه چیزی بگه بعد خواهرت بگه هر کی به آیسان چیزی بگه به خانواده مون بر می خوره و اون طرف ساکت میشه واقعا حسش غیر قابل توصیف هستش خیلی خیلی وجودشون لذت بخشه

حس این که یک مرد خیلی قوی همیشه پشتت هست هم خیلی خوبه 

اصلا خانواده یعنی عشق و محبت و لذت

خدایا سالم نگهشون دار