من از ما می نویسم

من و همسر در سال 88 ازدواج کردیم از زندگیمون راضی بودیم و لذت می بردیم تا اینکه در مهرسال 91 خدا مهرش را در غالب یک فرشته کوچک به نام آیسان به ما عطا کرد.و حالا 3 نفری بیش از قبل از زندگی در کنار هم لذت می بریم.

من از ما می نویسم

من و همسر در سال 88 ازدواج کردیم از زندگیمون راضی بودیم و لذت می بردیم تا اینکه در مهرسال 91 خدا مهرش را در غالب یک فرشته کوچک به نام آیسان به ما عطا کرد.و حالا 3 نفری بیش از قبل از زندگی در کنار هم لذت می بریم.

برای مادرم

مامانم را خیلی دوست دارم دوست دارم همیشه سالم و سرحال باشه.

دوست ندارم هیچ وقت ناراحت باشه یا اعصابش از دست کسی خورد باشه .

یک حسی دارم وقتایی که کسی ناراحتش می کنه دلم می خواد اون طرف و از رو زمین حذفش کنم.

دوست ندارم مچ دستش یا پاش درد کنه می خوام همیشه بدنش سالم باشه و فکرش درگیر نباشه.

ای خدا خودت ازش محافظت کن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد